روش علمى امام صادق علیه السلام
امتیاز برجسته امام جعفر صادق علیه السلام در این بود که با استفاده از قرآن مجید به شناخت صحیح روشهاى علمى توفیق یافت .
این نکته را تذکر دهم که پیشرفت جهش آساى علمى بشر از آن هنگام آغاز شده که علما در تحقیقات علمى خود با روش مشاهده و تجربه و مطالعه دقیق طبیعت آغاز بکار کردند.
روش صحیح علمى سیصد ساله اخیر، این توفیق عظیم را نصیب بشر ساخت که محتویات کتاب دانش بشرى را به پایه امروز برساند.
و این همان روشى است که قرآن مجید آن را ابتکار کرده و امام صادق علیه السلام آن را در مباحثات علمى خود بکار بسته و رونق داده است . حتى آن هنگام که امام صادق علیه السلام درباره خدا و توحید بحث مى کند مى بینیم که خط گردش فکرى امام ، مطالعه طبیعت و پدیده هاى آن مى باشد، آن هم مطالعه اى عینى و حسى .
خیانت عظیم خلفاى عباسى و مخصوصاً مأ مون به جامعه اسلام و علم و فرهنگ اسلامى در درجه اول این بوده است که : به منظور درهم کوبیدن عظمت علمى خاندان نبوّت و ایجاد دستگاهى در برابر دستگاه مذهب ، دروازه هاى جامعه اسلامى را به روى روشهاى علمى کهنه و فرسوده یونان قدیم باز کرد. روشهایى که درست در قطب مخالف روش مشاهده عینى طبیعت قرار داشت .
مسلمین مى رفتند تا با استفاده از روش تحقیقاتى قرآن و امام جعفر صادق علیه السلام قدم در راه شناخت صحیح طبیعت بردارند و نخستین محصول این مکتب دراسلام ، شاگرد هوشمند امام صادق علیه السلام جابر بن حیّان است که مى توان به حق او را پدر شیمى لقب داد. ولى ناگهان این روش نو و مطلوب با موج عظیم فلسفه یونان باستان و روشهاى غیرحسّى آن که از حمایت جدّى قدرت حکومت برخوردار بود، مواجه شد و این موج آنچنان قوى و نیرومند بود که علما و دانشمندان خواستند حتّى در مطالعات طبیعى خود از روش آن پیروى کنند و همین اشتباه در تشخیص روش بوده است که اسلام را به این روز انداخته و اروپائیان را نیز مدتها در قرون وسطى به درجا زدن واداشته است .
امام جعفر صادق علیه السلام با استفاده از روشهاى صحیح علمى موفق شد شاگردانى بزرگ تربیت کند و دریچه هاى دانش خود را به روى ملّت اسلام باز کند.
در آن عصر، هزارها نفر از محضر علمى امام بهره مى بردند. جمیل درّاج ، عبد اللّه بن مسکان ، ابان بن تغلب ، ابوحمزه ثمالى و فقهاى بزرگ و محدثین عالیمقام دیگر همه از شاگردان امام علیه السلام بوده اند.
مى نویسند: وقتى که حضرتش به کرسى درس جلوس مى فرمود صدها تن عالم و فقیه و متکلّم محضرش را پر مى کردند و تعداد شاگردان آن حضرت را تا چهار هزار نفر ثبت کرده اند.
حسن بن زیاد گوید: از ابوحنیفه سئوال شد: دانشمندترین و فقیه ترین مردم کیست ؟
گفت : جعفر بن محمّد.
و اضافه کرد که : منصور از توجّه مردم به جعفر بن محمّد سخت بیمناک بود و تلاشش این بود که آن حضرت را از نظر افکار عمومى بیندازد و مى خواست تا درمجلسى بزرگ ، موقعیّت علمى امام را درهم شکند، به این منظور آن حضرت را از مدینه دعوت کرد و به من هم دستور داد تا مسایلى بسیار مشکل و غامض تهیّه کرده و در برخوردم با امام از او سئوال کنم .
روزى منصور به عقب من فرستاد و او در حیره بود، وقتى که وارد مجلس شدم ، امام صادق علیه السلام را دیدم که با عظمت و هیبتى بزرگ در طرف راست منصور نشسته است ، به سختى تکان خوردم ، بند دلم لرزید و روحیه خود را در مقابل او از دست دادم . منصور مرا به امام صادق علیه السلام معرفى کرد و گفت : این ابوحنیفه است .
حضرت فرمود: بلى مى شناسم .
آنگاه من به دستور منصور سؤ الات را مطرح نمودم و امام صادق علیه السلام هم بدون اندک درنگ و تأ مّلى تمام آنها را جواب مى داد. و حتى آراى مختلف را نیز در هر مساءله اى بیان مى فرمود و با این ترتیب چهل مساءله مشکلى را که از طرف من طرح شده بود، جواب داد.
و مى دانید که ابوحنیفه خود یکى از چهار پیشواى فقهى اهل سنّت و جماعت است .
همین تجلیات علمى روزافزون و در نتیجه محبوبیّت و نفوذ فوق العاده امام علیه السلام در نزد مردم ، موجب شد که کم کم ناراحتیهاى فوق العاده اى که سرانجام هم منجر به شهادت شده است ، براى آن حضرت فراهم گردد.
منصور، خلیفه عباسى از این همه عظمت و احترام به وحشت افتاد و در نتیجه تصمیم گرفت که در سیاست خود نسبت به آل على علیهم السلام تجدید نظر کند. و همین تصمیم بود که سرانجام موجبات شهادت امام جعفر صادق علیه السلام را بدست منصور مهیا ساخت . و همانطور که دانستیم صادق آل محمّد صلى الله علیه و آله با انگورى زهرآلود در 25 شوال از سال 148، مسموم شده و از دنیا رحلت فرمود.